ردپای یک شهید             

=========================

روز برگزاری هشتمین یادواره شهدا در خرذادماه،آقای حافظ کارگر،که ا ز معلمان بازنشسنه روستایمان در بندر انزلی هستد،نکته ای را یاد آوری کردند که قرار شد خودشان پی گیر کار باشند.

روزهای پایانی کار طراحی تابلو ورودی روستا بود  وبا حسین آقا ستاری برای پیدا کردن عکس با کیفیت شهدا تلاش می کردبم. یادم افتادهنوز خبری از آقا حافظ نشد،گفتم زنگی به آقا الله بخش عسگری بزنم که معمولا در پیگیری کار جدی است.

 آقا حافظ  پس از پایان مراسم  هشتمین یاد واره شهدا در اسمرود نقل کردند:

در بندر انزلی شهیدی از شهدای دفاع مقدس هست که رگ وریشه اسمرودی دارد؛من حساس شدم وجویای ماجرا شدم  وآقا حافظ مختصر ومفیذ توضیح دادند که شهید از خاندان فتح اللهی اسمرود است و…

گفتم اطلاعات کامل برایم بفرستند وکار به روزهای پایانی طراحی تابلو رسید وبه ذهنم رسید که اگر رگ وریشه شهید اسمرودی است،بد نیست در طراحی تابلو، عکسی هم از شهید باشد.درخواست از آقای عسگری نتیجه بخش بودوزندگی نامه ا ی از شهید توسط آقا حافظ به دستم رسید که دیدم عکس کیفیت مطلوب چاپ را ندارد وبا عوض شدن مکرر سیمای تابلو،فرصت وجرات تغییرات چندین باره هم وجود ندارد وکار را گذاشتیم به وقت مناسب دگر.

اما  مشخصات این شهید عزیز:

-فرشاد فتحی نیا سنگاچین

-فرزند عزت الله

نوه عباد الله فتح اللهی اسمرود

نتیجه مرحوم فتح الله

(پدر بزرگ مرحوم شیرالله وباب الله اسمرود)

متولد ۱۳۵۰،روستای سنگا چین بنذر انزلی

-شهادت ۱۳۶۵،کربلای۲، حاج عمران

اطلاعات بیشتر در مورد شهید در فرصت مناسب تقدیم حضور خواهد شد.(برادران بزرگوار فتح اللهی وعسگری در صورت مغایرت اطلاعات درج شده ویا داشتن اطلاعات بیشتر از شهید،بنده را در تکمیل مطلب یاری کنند.البته به یک قطعه عکس یا کیفیت  از شهید هم نیازمندیم.)

         در کربلای ایران!           

————————————————

دیشب ،وبه مناسبت ۲۸ صفر؛سالروز رحلت رسول اکرم(ص) وشهادت امام حسن مجتبی(ع)

به اتفاق خانم رفتیم کربلا!اما نه کربلای عراق، مسجد کربلا در اتوبان صدر تهران،آن هم به دعوت

حاج آقا انام پور که هرجا دعوتی بکنند،،تلاش می کنم حضور داشته باشم،حتی اگر دست وبالم بسته یاشد!!

محفل خوبی یود، در پایان ماه صفر و حس وحالی که در عزای نبی اکرم وکریم اهلبیت- امام حسن مجتبی(ع)نصیبمان شد.

سینه زدن با دست چپ را هم آزمودم،ان شاءالله خداوند قبول کند از حاج آقا انام پور وبنده شرمنده .

خانم هم با حضور خانمِ آقای احمد آقا اسدیان

در مجلس زنانه،احساس غربتش کم شده بود که همدمی یافته است و…