نماینده خروشچف!
=============================
خاطره ای از مرحوم
سید اعظم آقا عظیمی گهراز
============================
زمانیکه در هشتجین بودم به مناسبتی به گهراز رفتم منزل ابوی عظم آقا که شخصیت شناخته شده عالمی وارسته بود بهش علاقه داشتم اتفاقا بخشدار هشتجین آقای امینی تازه به هشتجین امده بود هم آنجا بودند آقای امینی اهل تبریز بودند خیلی توپش پر بود مرتبا درگیری بوجود میآورد در حین صحبت این کلمه را تکرار میرد که من نماینده شاه هستم در هشتجین با چند نفر حتی درگیری شده بود که من فیصله اش دادم در منزل حاجی آقا عظیمی نیز در جمع حاضرین باز این کلمه را تکرار کرد که من نماینده شاه هستم که فشارم رفت بالا بسرش داد کشیدم آقای بخشدار این حرف چیست که مرتبا تکرار میکنی مرا من نماینده خروشچف هستم حاضرین خندیدند بخشدار هم رنکش قرمز شد چیزی نگفت این موضوع آنجا به این صورت گذشت تا اینکه بازنشست شدم بر ای دیدن اقوام به هرواباد آمدم مراسم ازدواج یکی از بستگان بود گفتند میرویم محضر عظم آقا عظیمی گفتم ایشان بایدگهرازی باشد گفتند آره رفتیم ضمن صحبت اعظم آقا مرا شناخت در همان جلسه گفت آقای پوردرویش یادت میآید در منزل ما با بخشدار در گیر شدی بهش گفتی مگر من نماینده خورشجف هستم خدایی تکان خوردم گفتم آقا اصلا یادم نبود الان شما فرمودید یادم آمد از ما پذیرایی خوبی کردند حتی پولی که از زوجین گرفت فقط حق دولتی را از آنها دریافت کرد حق خودش را به عروس و داماد بخشید ایشان خیلی عزیز و بزرگوار بودند واقعا هر چه درباره انسانیت ایشان عرض کنم کم گفته ام البته حق هم همین بود چون از خانواده بزرگ پرورش یافته بود از کوچ ابدی ایشان جدا ناراحت شدم خداوند به بازماندگان این خانواده سادات صبر عنایت فرماید روحش شاد، یادش گل باران
=================================
سراج الله پور درویش