نسل…
نسل جدید و شورحسینی
========================رحمان ستاری
روز عاشورا ساعت درتنگنای زمان چرخید وچرخید بعداز شهادت اصحاب ابی عبدالله نوبت به علی اکبر جوان خوش قامت و خوش سیرت ابی عبدالله رسید اولین شهید بنی هاشم است. امد خدت امام اذن میدان گرفت کاش عقربه ها دیگرمتوقف می شد وزمان ازحرکت باز می ایستاد. کانه جدش خود رسوالله است اشبه الناس لجده خلقا و خلقا اما قبل از عازم به میدان باید از اهل خیمه خداحافظی می کرد لذا واردخیمه گاه شد خواهرانش ام کلثوم هست سکینه هست ورقیه سه ساله هست مادرطفل شش ماه علی اصغر عمه شان حضرت زینب همه به خداحافظی برخاستند اغوش در اغوش دستها بردورگردن علی اکبر هرکدام به عباراتی جان سوز می خواهند علی اکبر را بدرقه کنند .
یکی گفت برادر روزگار سختی داریم ودرسختی خواهر درکنار برادر پناه می گیرد جای تورا چه کسی برایمان پر کند دیگری گفت برادر کاش می مردم این لحظات فراغ وجدایی را نمی دیدم حضرت زینب گفت عمه جان درفراق جدمان دلمان که تنگ می شد به صورت تو نگاه می کردیم اما دلربایی رقیه دراین لحظات چیزدیگری بود سه ساله بود ولی دوست دارد کل ماجرا را ریزبه ریز بداند دستهای کوچکش را برساق پای علی اکبر حلقه زده مبهوت برچهره مانده بود لا اله الا الله عجب روزی عجب دقایقی بر خواندان پیامبر می گذرد درنهایت با این بدرقه جانسوز بیرون امد به سوی میدان رفتنی ابی عبدالله نگاه مایوسانه ازپشت سر برقامت علی اکبر انداخت علی اکبر شجاعانه جنگید ۱۷ نفر را که به درک واصل کرد به طرف ابی عبدالله برگشت گفت پدرجان العطش قد احرقنی تشنگی جگرم را اتش زده است پدر کاری دزدسدش نیامد زبانش را بیرون اورد دیدمثل چوب خشک شده است گفت پسرم برو که عنقریب بدست جدمان سیراب شوید و راه افتاد دقایقی نگذشته بود بانگ بر اورد وا ابتاه الان ازدست جدمان سیراب شدم راوی می گوید ابی عبدالله بلا فاصله بر سر علی اکبرش حاضر شد دشمن که احاطه اش کرده بودند متفرق ساخت وگردوخاک خوابید دید این جوان را قطعه قطعه اش کردند اینجا بود گفت عمرسعدخدا خانه ات را خراب کند لا حول ولا قوت الا بالله .
عاشورا در دیار به لطف شور حسینی توسط نسل جدید پرشورتر از هرسال برگزارگردید تا درو دیوار مسجد عینعلی بابا وفضای ولایت بی پژواک نام حسین نماند این شور که ۱۴ قرن را پیموده است وبا گذر زمان تابنده پور شور به اقصا نقاط عالم کشیده می شود مگر ممکن است این دیار بی دسته وعزاداری بماند بچه های عزادار جوان شده بودند وجوانها پیر وپیرانی که دیگر درمیانمان نبودند وبارمسئولیت بردوش نسل جدید حظی دردرون برمی انگیخت .
علاوبر روز تاسوعا چندین راس گوسفند روزعاشورا قربانی گردید وبرسم معمول میان عزاداران پخش گردید افسوس دردسته عزاداری جای خالی چشمان اشکبار پیران فرقی نمی کرد زن یا مرد باشد سخت احساس می شد نسل ما دراین هیات عزاداری سن کودکی ونوجوانی وجوانی را درک کرده است واکنون وارد سن کهن سالی می شویم حس هردوران را درک کردیم وچقدر ازهم متفاوت خداوندبه جوانان ما توفیق وبه پیران درگذشته رحمت عنایت بفرماید.
===================================
یادی کنیم از رجز خوانی مرحوم بهارعلی مهری
در رور عاشورا:
بوگون کرب وبلا ویران اولوبدی
حسین اوز قانینه غلطان اولوبدی
نجه قان آغلاماسون داغ داش بوگون
کسلیب کربلاده یئتمیش ایکی باش بوگون
======================= ذوالفقار ستاری