سالروز آزادی خرمشهر بر حماسه آفرینان ۸ سال دفاع مقدس
وبر رزمندگان افتخار آفرین اسمرود مبارک باد.
به همین مناسبت،شعر زیبایی از جانباز عزیز دفاع مقدس
واز افتخارات ولایتمان -خلخال؛حمید آقا مصطفی زاده گورانسراب
تقدیم حضور می شود.

——————————————————-
عشق جنون
——————————————————–
شاعر:حمید مصطفی زاده

با سوم خرداد آمد عطر مردی
بار دگر شد زنده یاد پایمردی
افتاد در اذهان دوباره یاد یاران
یاد شقایق صورتان دشت عرفان
آنها که عهد عاشقی مردانه بستند
سرهایشان بشکست،پیمان ناشکستند
آنها که در رگهایشان بود عشق جاری
اعجازها کردند در اوج خماری
آنها که در یک شب رهی صدساله رفتند
از گلشن آلاله ها چون ژاله رفتند
آنهاکه باخون خاک ما را پس گرفتند
مردانه حق شیر از کرکس گرفتند
آری ، به یمن همت آن رادمردان
رستیم ما از دام موج و خشم طوفان
از سوم خردادها ما جان گرفتیم
زان روزها ما عزت و عنوان گرفتیم
یادش به خیر آن روز و آن خاک خدایی
یاد خلوص و موسم بی ادعایی
آن روز هر سو شور عاشورا به پا بود
هر گوشه ی آن خاک گویا کربلا بود
خاکی که گویا مهبط افلاکیان بود
خاکی که بر یالش ملک هم بال می سود
یادش به خیر آن روزهای خوب و شیرین
بادا گرامی یاد خرمشهر خونین
آنجا که حتی آسمانش عطر خون داشت
آنجا که حتی عقل هم عشق جنون داشت
آنجا که حتی نهرهایش رنگ خون بود
چون آسمان آنجا زمین هم نیلگون بود
آنجا فلق هم سرخ گون مثل شفق بود
بر سجده ، آدم ، آری آنجا مستحق بود
آنجا تجلیگاه عشق قدسیان بود
آن روز خرمشهر بام آسمان بود
رنگ صداقت بود آنجا رنگ حاکم
ایثار بود آنجا فقط فرهنگ حاکم
دیگر نبود آن روز صحبت ، صحبت نان
بود آرزو آنجا فقط دیدار جانان
آنجا رقابت بر سر اهدای جان بود
آنجا فروغ جلوه ی جانان عیان بود
ای کاش آن حال و هوا تکرار می شد
دل ها دوباره عاری از زنگار می شد
روحیه ها ای کاش چون دیروز باشند
آن روزها آئینه ی امروز باشند
ای کاش چون آن روزها بی رنگ باشیم
بیزار از غلّ و غش و نیرنگ باشیم
ای کاش رونق می گرفت آزاده مردی
می گشت ارزش بار دیگر رادمردی
روح شهادت باز هم می یافت جولان
می شد فضا آکنده از عطر شهیدان
با گل رخان گردیم ای کاش هم پیاله
ای کاش نگذارد کسی پا روی لاله
چشم بصیرت باز می کردیم ای کاش
تا قاف حق پرواز می کردیم ای کاش
باشد ” حمید ” از هجر یاران دل شکسته
گرد ” غریبی ” بر رخ زردش نشسته